ادبیات و فلسفه

صحبتهای ادبی

ادبیات و فلسفه

صحبتهای ادبی

چرا ادبیات و فلسفه؟

سلام

شاید تعجب کنید که چرا من اسم این وبلاگ گذاشتم ادبیات و فلسفه...

خب می دونید من درس خونده رشته ادبیات انگلیسی هستم و یه جورایی تمام زندگیم تا حالا ادبیات و فلسفه بوده و هست.....زندگی همه ماها ادبیات فلسفه ست....

ادبیات از اون جایی که زندگی یه داستان بدون پایانه و فلسفه از اون جایی که این دنیا و زندگی چیزهای مبهم و غیر قابل فهم زیاد داره....مگه نه؟

زمان زیادی برای فهم همه مسائل مبهم زندگی وجود نداره(تازه اگر همه زندگیتونو صرف فهم دنیای اطراف کنید).......پس همین ندانستگی و سردرگمی همه انسانها یعنی فلسفه.

من اصلا فلسفه رو چیز غیر قابل دسترسی نمیدونم..بر عکس اونو حسش میکنم...تو ذره ذره لحظات...

خیلی چیزها برای گفتن هست که باید گفته بشن ....شاید همین الانم دیره

حالا شاید یه کم روشن شده باشه که چرا اسم این وبلاگ اینه و تجاربی که من میخوام ازش اینجا حرف بزنم چکیده ای از دریافتهای شخصی من از همه این مسائل باشه....

راستشو بخواین همین سوالات که منو وادار کرده که بیام یه وبلاگ بسازم و سوالاتی رو با بقیه در میون بزارم......

شاید که جوابی پیدا بشه...

اولین سؤالو توی مطلب قبلی گذاشتم ولی بازم  میپرسم

اگر یک بار یه چیزی براتون پیش بیاد اسمشو میذارید اتفاق...

ولی اگر یه چیزی چندین بار براتون اتفاق بیفته اسشمو چی میذارید؟

قبول دارم سؤال سختیه....البیه اگر سخت نبود که مزاحم شما نمی شدم....

مثلا تا حالا شده که احساس کنید که خیلی از وقایع چجور کنار هم قرار میگیرن تا شمارو به یه چیز خوب یا بد برسونن؟

این سؤال لعنتی خیلی ذهن منو مشغول کرده چرا که همچین مسئله ای توی زندگی من زیاد پیش اومده......

دوست دارم نظرات بقیه آدمارو در این مورد بدونم و شاید جوابی پیدا کنم.....

میدونید؟......خیلی خسته ام


یه سوال دارم...

بازم سلام

بذارید اول یه کم از خودم بگم

من ۲۷ سالمه....همین ۴ ۵ روز پیش ازدواج کردم با تنها کسی که احساس دوست داشتن بهش داشتم.....

ولی انگار اینا زیاد مهم نیست..البته ممکنه برای بعضی ها مهم باشه...

راستش برای منم مهمه ....همه این چیزا...ولی مهمتر از همه اینا چیزیه که همه ما گرفتارشیم....

اره.... درست حدس زدید....هموم چیز همیشگی....صبح و عصر....روز و شب.....

میدونید که چیرو میگم؟

اولش چی بود؟............ای بابا خودمم انگار درست نمیدونم......پاک گیج شدم

ولی به گمونم یادم اومد......

زززز........ززننن........آها.....

                                                             زندگی

خوب مودونید من اینجام تا یه چیزی بپرسم...

یه سوال....

اگریک بار یه چیزی براتون پیش بیاد اسمشو میزارید اتفاق...

ولی اگر یه چیزی چندین بار براتون اتفاق بیفته اسمشو چی میزارید؟

فکر میکنم من یه عمره دارم دنبال جواب این سوال لعنتی می گردم

شما میدونید؟؟؟؟؟؟

سلام

من این وبلاگ ساختم تا بتونم تجاربی رو با دوستانم شریک بشم.

شاید اینا همش وقایع نگاری زندگی من باشه و لی فکر می کنم هر چی هست جالبه چون.....

اینش باشه واسه بعد...

شایدم چون و چراش به ععده دوستانم باشه

می دونید.....خیلی خسته ام...